محل تبلیغات شما



اینکه پسرخاله از دانشگاه میشیگان و دخترعمو از دانشگاه تورنتو پذیرش گرفته اند چه ربطی به فرزند من دارد؟

اینکه دخترخاله شوهر خوش تیپی پیدا کرده که از قضا فرزند یکی از ثروتمندان تهران است یا اینکه پسرعمه با یک تک دختر پولدار و زیبا ازدواج کرده چه دخلی به دختر و پسر من دارد؟ 

اینکه بنزین یک شبه سه برابر شده یا گوجه فرنگی از مرز 20 هزار تومان گذشته، چرا باید فرزند من ناسزایش را بشنود؟

پدر و مادر عزیز! شما خود دچار مشکلات فراوان هستید، اما پدر و مادر خوب در سختی مشخص می شود. فرزندان جوان شما به قدر کافی تحت فشار هستند. فشار درسی، فشار روحی و غریزی، فشار اقتصادی، فشار انتخاب و تصمیم گیری، فشار سربازی، فشار آینده شغلی. لااقل شما فشار توقع و فشار چشم و هم چشمی را بردارید. میتوان به وضع موجود منتقد بود ولی آن را به گونه ای مطرح نکرد که جوان بیست ساله ما دچار دلشوره و یأس گردد. میتوان اوضاع را به گونه ای منعکس نکرد که پسر و دختر ما فکر کند هیچ آینده ای در این کشور ندارد و هدفش تنها فرار باشد.

آیا ایجاد تشویش و اضطراب در فرزند جوان ما اوضاع مملکت را درست میکند؟ آیا اگر از دست من کاری بر نمی آید غر زدن و احساس گناه در فرزندم آن را جبران میکند؟ لطفاً فشار اضافی را بردارید. 


1- شما حق انتخاب دارید که برای یک تعطیلی چهار روزه به مسافرت بروید یا در خانه بمانید. پول کافی دارید، فصل مناسبی است و کار خاصی نیز برای بعد از سفر ندارید که بخواهید تحویل دهید. به سفر خواهید رفت یا در خانه می مانید؟ اگر مسافرت را انتخاب کنید، احتمال تصادف وجود دارد، احتمال سرماخوردگی بیشتر می شود، رعایت بهداشت نسبت به ماندن در منزل سخت تر است و. اما انسان ها مسافرت را ترجیح می دهند هرچند مثلاً در ایران، آمار تصادفات بین جاده ای بسیار بالا باشد. 

2- ورزش کردن آسیب های بالقوه ای را برای انسان به همراه دارد. آسیب های عضلانی، مفصلی، ستون مهره و. شما حق انتخاب دارید که ورزش کنید یا آسوده در خانه بنشینید و از آسیب دیدگی در امان باشید. 

واقعیت امر این است که سفر رفتن باعث رشد انسان می شود، خانواده و یا دوستان را به هم نزدیک می کند، مهارت های ارتباطی و انعطاف پذیری انسان را می افزاید، آدمی را با نگاه های گوناگون آشنا می کند و مزایای بسیار دیگری نیز دارد. ورزش کردن هم انسان را شاد می کند، اضطراب را کاهش می‌دهد، سلامتی را به انسان هدیه می‌کند و فواید دیگری هم دارد. سفر رفتن ریسک بیماری و تصادف دارد و ورزش کردن هم خطر آسیب دیدگی. در سراسر دنیا اما انسان سالم از لحاظ جسمی و روحی به سفر می رود و ورزش هم می کند. انسانی که افسرده است، بدبین است و به طور کلی یک بیماری جسمی و یا روحی عمده دارد از فعالیت‌های ورزشی و مسافرت گریزان است. 

تفاوت میان مدیریت محافظه کارانه با مدیریت مسئولانه نیز همین گونه است. ممکن است با یک تصمیم، حواشی زیادی به وجود آید و انسان در معرض انتقادهای تند عده ای خاص قرار گیرد اما برای رشد و بالندگی آن گروه و دسته ای که مدیریتش بر عهده شماست مفیدتر است که آن تصمیم گرفته شود. انسداد و احتیاط بيش از حد در مدیریت کار انسان های ترسوست. انسان هایی که برای پرهیز از مورد انتقاد وارد شدن تصمیمی را نمی گیرند و بعداً مجبورند که هزینه گزافی را به آن گروه تحمیل کنند. اگر انسان دارای اضافه وزن، به موقع از پرخوری جلوگیری می کرد و آسیب های احتمالی ورزش کردن را نیز به جان می خرید الآن آن قدر چاق نشده بود که یکباره مجبور باشد کیلوهای زیادی را کم کند و دچار انواع بیماری های جسمی و روحی گردد. 

راستش در مدیریت فرهنگی، نقش این مدیریت مسئولانه بسیار مهم است. در فرهنگ دانشگاه ما چالش های زیادی وجود دارد. با انسان نحیف و ضعیفی روبرو هستیم که بایستی آهسته آهسته و با کار کارشناسی قویتر و سرحال تر شود.


1- بحث میان اولویت انتشار مقاله یا انجام پروژه های صنعتی، همیشه داغ بوده است. کدام یک برای دانشگاه و کشور ارجح است؟ اصلاً دانشگاه ها چه زمانی و به چه دلیلی تاسیس شدند؟ چرا در عصر صنعتی شدن نیاز به دانشگاه ها ضروری نمود؟ برای تولید مقاله، انجام پروژه های صنعتی و یا تربیت نیروی انسانی متخصص برای صنایع رو به گسترش؟ بالاخره محصول اصلی دانشگاه ها چه هستند؟ 

2- چرا برخی از اعضای هیئت علمی، بیشترین زمان خود را با دانشجویان تحصیلات تکمیلی می گذرانند؟ آیا به این خاطر است که توسط دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری مقاله بیشتری منتشر می شود و پروژه‌های صنعتی نیز به وسیله آنها انجام می‌گیرد؟ در آیین نامه ترفیع و ارتقای اعضای هیئت علمی، داشتن انتشارات و طرح های صنعتی امتیاز بیشتری دارد یا تربیت نیروی انسانی مفید و مؤثر؟ و اصلاً چگونه می‌توان این مورد اخیر را ارزیابی کرد؟ 

3- آیا یک فارغ‌التحصیل متخصص، متعهد، با شرافت و سالم برای جامعه مفیدتر است یا انتشار یک مقاله و انجام یک پروژه تحقیقاتی؟ واقعیت امر این است که تولید علم و رفع نیازهای صنایع از وظایف اصلی و مهم دانشگاه هاست ولی آیا از امر تربیت نیروی انسانی در استانداردهای بالا غافل نشده ایم؟ آیا تنها به دانشجویانمان به عنوان ابزار نگاه می کنیم و یا به آنها حق اشتباه کردن، یاد گرفتن، رشد کردن، بزرگتر شدن و بالیدن نیز می دهیم؟ 

4- آیا وجود یک فارغ‌التحصیل تک بعدی که تنها در زمینه تحصیلی خود متخصص است کافی است؟ آیا کسی که نتواند میان کار و زندگی، تخصص و اخلاق، علم و ارتباط و تلاش و تفریح تعادل برقرار کند می تواند برای جامعه مفید باشد؟ فرد در کجا و چگونه بایستی برقراری این تعادل را فرا گیرد؟ کجا و چگونه باید تجربه کند که میان پارامترهای مختلف زندگی خود حد وسط را نگاه دارد؟ 

5- آیا فعالیت‌های فوق برنامه و فرهنگی دانشجویان در دانشگاه فایده ای دارد؟ آیا برگزاری یک جشن، مدیریت یک بازدید، برگزاری یک دوره آموزشی، تدارک یک مسابقه ورزشی، قلم زدن در یک نشریه و به طور کلی فعال بودن در زمینه های غیر درسی وقت تلف کردن است و یا سودی هم دارد؟ 

6- در شرایط اقتصادی سخت در یک خانواده فرهنگی از هزینه کتاب خریدن کاسته می شود یا از سهم لباس خریدن و خورد و خوراک؟ در یک خانواده غیر فرهنگی چطور؟ آیا دانشگاه، یک خانواده بالنده و فرهنگی است؟ 

7- در شرایط سخت اقتصادی که تفریح برخی خانواده ها بسیار محدود شده، آیا دانشگاه وظیفه ای برای ایجاد تفریح و نشاط برای دانشجویان کم برخوردار و ساکنین خوابگاه ها ندارد؟ آیا در شرایط هجوم ناامیدی و بی انگیزگی، نباید برای تزریق امید به آینده سازان مملکت قدمی برداشت؟ 

8- چند هفته پیش یک هیئت مذهبی مستقر در خوابگاه پسران برای برگزاری یک ایستگاه صلواتی بسیار ساده تقاضای کمک مالی از مدیریت فرهنگی کرد. خجالت کشیدم از رقمی که اختصاص دادم. به قول خود بچه ها پول قند آن رویداد ساده را نیز کفاف نمی داد. سال گذشته در مسئولیت معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشکده مهندسی مکانیک، بودجه فرهنگی دریافتی از سوی معاونت فرهنگی صفر مطلق بود.

آیا با توجه به موارد فوق، نباید اهمیت به فرهنگ و افزایش بودجه فرهنگی دانشگاه ها در اولویت قرار گیرد؟ 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها